حمید رضاحمید رضا، تا این لحظه: 20 سال و 10 ماه و 8 روز سن داره

دکترهای طب سنتی وسوالهای شما

شاعرانه

   پدرم گفت :  <<برو>>  گفتم : <<چشم>> مادرم گفت : <<بیا >> گفتم : <<چشم >> هر چه گفتند به من با لبخند گوش کردم همه را      گفتم : <<چشم >> مادرم شاد شد از رفتارم خنده بر روی پدر  آوردم با پدر  مادر خود   در هر حال تا توانستم  نیکی کردم پدرم گفت : <<تو خوبی پسرم >> مادرم گفت: << از تو بهتر نیست >> آسمان خنده به رویم زد و گفت : <<پسرک از تو خدا هم راضی است . >>            &...
9 مهر 1391

استادیوم آزادی

این اولین باری بود که ما به تماشای بازی فوتبال در ورزشگاه آزادی رفتیم . بابا و عمو علی هم با ما بودند . خیلی خوب بود ولی اینکه بعضی از افراد فضای اونجا رو با فحش ها و حرف های زشت نامناسب کردند مارو آزار داد... سعی می کنیم دیگه نریم...   ...
8 مهر 1391

کمک به مامان

حامد پسرم خیلی به من کمک میکنه منم همش دعای مخصوص براش میکنم ... بدون اینکه بهش بگم هر کاری رو زمینه اجرا میکنه .  خدا بهش بچه های سالم و صالح بده....  دعایت میکنم هرشب به عطر میخک و مریم  الهی در دلت هرگز نباشه غصه و ماتم 
8 مهر 1391